خاطرات شهدا و رزمندگان دفاع مقدس

امروز فرصتی است که همه، با شهیدان تجدید خاطره کنند. مقام معظم رهبری

خاطرات شهدا و رزمندگان دفاع مقدس

امروز فرصتی است که همه، با شهیدان تجدید خاطره کنند. مقام معظم رهبری

خاطرات شهدا و رزمندگان دفاع مقدس

تا امروز هیچ قدرتی نتوانسته است دلهای مردم را از محبت امام و یاد امام و تعظیم و تجلیل شهدا، شهادت و ارزشهای انقلاب، خالی کند.مقام معظم رهبری
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و امروز که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت

همراه با شهید از تولد تا شهادت

نام شهید:محمد رضا                                                                                                           محل شهادت :شلمچه

شهرت :غفاری                                                                                                                      عملیات :کربلای 5

تاریخ تولد:1344                                                                                                                  تاریخ شهادت:65/12/14

محل تولد:جهرم                                                                                                                   نحوهشهادت:دراثر اصابت ترکش

تحصیلات:دانشجوی تربیت معلم

زندگینامه و فعالیت های اجتماعی و انقلابی

بیست و یک سال زندگی پر ثمر حاصل عمر کوتاه و پربرکتش بود .اساس موفقیت او ایمان راسخ و اراده استوارش در انجام دستورات دین خدا بود و شهادتش پس از آن همه  مبارزه بی امان با خصم گواه بر این مدعا ست.او رمز ماندن دین خدا را در رفتنش دید ، پس لحظهای درنگ را جایز ندانست و رفت.جنگید و جنگید تا به شهادت رسید و در اثنای این مدت دو بار شدیداً مجروح شدو یکبار نیز توسط بمب های شیمیایی دشمن مصدوم گردید . اومعتقد بود که اساس همه موفقیت ها تقوی است .او از دوران کودکی با کتاب خدا مأنوس بود و تا هنگام شهادتش ادامه یافت. او از کودکی خود را به موازین شرع مقدس عادت داده بود و از همان دوران برای نماز جماعت اهمیت فوق العاده ای قائل بود و مقید بود حتی نماز صبح را هم به جماعت بخواند.از ده سالگی روزه می گرفت  ودر مسابقات حفظ قرآن مجید در ایام تحصیلش در دبستان برگزار شد مقام اول را بدست آورد و همین عقیده قوی به قرآن مجید بود که او را در مشکلات یاری می کرد.

شهید فعالیت در واحد تخریب را قبل از عملیات بستان آغاز کرد ، واحدی که فداکار ترین و با اخلاص ترین افراد را می طلبد و او از زمره این دسته بود.او اکثر مدت زمان حضور در جبهه اش را که به بیش از سه سال می رسید در این واحد خدمت کرد و بقیه مدت را در گردان ،با  ایثار و از خود گذشتگی تمام خدمت نمود. این شهید بزرگوار مدتی را نیز در واحد تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فعالیت مشغول بود همزمان در دفتر تحکیم وحدت نیز فعالیت چشمگیر داشت که در این مدت خدمات شایان توجهی را ارائه نمود تا آنجا که حتی منافقین بر علیه او اقدام پخش اعلامیه نمودند و او را مرتجع خوانده و تهدیدش کردند.او دارای جرأت و شهامت  بی نظیری بود و فداکاری و ایثارگریش همیشه زبانزد بود. او حتی زمانی که گردانش در خط اول نبود با گردان دیگری داوطلبانه به خط می رفت .شجاعت او در نبرد با دشمن کافر در گردان های حمزه ،ابوذر،مالک اشتر و فاطمه الزهرا(س) هیچگاه از خاطره ها محو نخواهد شد.

این شهید عزیز در سال های قبل از پیروزی انقلاب علیرغم سن کمش اعلامیه های امام را درسطح شهر پخش می کرد .شهید دانشجوی تربیت معلم عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان جهرم  وفرمانده گروه مقاومت ذکر الله بود.

او در تاریخ 14 اسفند سال1365در منطقه شلمچه در ادامه عملیات کربلای 5 در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و در تاریخ 28 اسفند1365 پیکر پاک و مطهرش بر روی دستان امت شهید پرور جهرم تا گلزار شهدای فردوس بدرقه گردید.

خاطره ای از شهید:

در عملیات والفجر یک شهید غفاری مسئول یک گروه 6 نفره از برادران تخریب بود که این گروه با سرعتی فوق العاده میدان مین دشمن را زیر آتش شدید پاکسازی کردند و تنها معبری که در این عملیات باز شد و رزمندگان موفق شدنداز آن عبور کنند همین معبر بود که توسط شهید و گروهی که تحت فرماندهی او بودند انجام شد. پس از چند ساعت نبرد شهید غفاری بر اثر انفجار مین  از چند ناحیه بدن مجروح شد که بدون کمک دیگران و با توکل برخدا باز گشت و به دیگران توصیه کرد که کار را با جدیت انجام دهند.

وصیتنامه شهید محمد رضا غفاری شش روز قبل از شهادت

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست دارم شمشیری برهنه باشم افتاده برخاکتا جنگجویی برمن بوسه زند ومرا در دست هایش بفشارد.دوست دارم تفنگی باشم و مجاهدی مرا به سینه اش بچسباند تا گرمی خونش را در اندامم احساس کنم.

دوست دارم لبخندی باشم تا بر لب های رزمندهای بشکفم ،لبخندی به مادرش.دوست دارم کاسه آبی باشم تا پشت سر رزمنده ای پاشیده شوم.

دوست دارم قطره اشکی باشم که دزدانه از چشمان ملتهب وشائق مادری در وداع با فرزندش فرو می غلتد.دوست دارم پارچه قرمزی باشم تا بر فراز پیشانی رزمنده ای جوان آرام وسبک، دنباله های خود را به باد بسپارم و به پیشباز خورشید بشتابم.

دوست دارم گلاب معطری باشم تا بر صورت رزمنده ای پاشیده شوم و صدای صلوات را از حلقوم او بشنوم .دوست دارم گلی باشم تا رزمنده ای مرا بچیند و برلوله تفنگش بنشاند.

دوست دارم اولین شعاع آفتابی باشم که برستیغ کوه ها سر می خورد و دوان دوان خود را به جبهه می رساندو از روزنه های سنگ سرک می کشد.دوست دارم خاکریزی بلند و صبور باشم و گلوله های آتشین دشمن را در سینه ام بنشانم تا جنگاوری در میان بازوانم آرام گیرد.

دوست دارم سنگر استواری باشم تا رزمنده عزیزی چون نگین در میان دستانم بدرخشد.دوست دارم نهیب آتش تفنگ سلحشوری باشم تا بال های غرور و نفوت دشمنانم را بسوزانم .دوست دارم ابر باشم تا در دشت های وسیع و طولانی با برادری مبارز به سرزمین های دور دست سفر کنم.

دوست دارم خاک باشم و سنگرنشینی برمن سجده کند تا دامن گردآلودم را با زلال اشک هایش شستشو دهم .دوست دارم کیسه های کوچک شن باشم و با وجودم دیواری بسازم تا جنگاوری را از تیر های کینه دشمن نجات بخشم.

دوست دارم معبری مارپیچ باشم ،تن کشیده تا پیشگاه افق،تا سنگینی گام دلاوران جنگجوی را در عمق دهلیز های قلبم اساس کنم. دوست دارم سنگر باشم تا پیکرم مملو از حماسه شمشیر زنانی باشد که تا قله های بلند شرافت اوج گرفته اند.

دوست دارم سرنیزه تیز و براقی باشم تا در کف زمخت و مردانه جنگجویی پهلو گیرم و با شکاف های سینه خصم آشنا شوم .دوست دارم خورشید باشم تا حشمت سلیمانی ام را در دریای رزمنده ای بریزم که آرام آرام سینه اش را به خاک می کشاند.

دوست دارم غروبی باشم خیال انگیز ،تا رزمنده ای با دیدنم به سرزمین خاطره ها پا گذارد و با مرکب راهوار امیدها و آرزو های خویش گوشه و کنار این سرزمین خوش منظر را در نوردد.

دوست دارم آفتاب باشم تا به حرمت خلوت رزمنده ای با خالقش ، قبای زرین از پیکر طبیعت برکشم .دوست دارم فانوس کوچکی باشم ایستاده بر اندام سنگر ، تا با پرتو سوسوی عاشقانه ام سایه صمیمیت جمعی از مردان خدا را بر دیوار بنشانم.

دوست دارم آسمانی پر ستاره باشم تا همه ستاره هایم را در دست های جنگجوی قهرمانی بریزم که جز عشق به خدا هیچ نمی شناسد.دوست دارم کاغذ سفیدی باشم تا رزمنده ای رازهایش را در قلب من بریزد و آخرین حرف هایش را بر پیکر من بنگارد.

دوست دارم شبنم اشکی باشم تا بر گل گونه رزمنده ای بلغزم و کویر سوخته دلش را سیراب کنم .دوست دارم پیروزی باشم تا قاصدک نسیم را با هلهله برگ های سپیدار به چهار گوشه سرزمینم بفرستم و شکوفه های شادی را بر چهره همه برادرانم بپاشم .

دوست دارم کبوتر سپیدی باشم آرام و فروتن، تا عروج خونین شهیدی را به پر کشیدن من تشبیه کنند.دوست دارم دسته گل پریشانی باشم رها شده بر تابوت شهیدی باز آمده از سرزمین جهاد.

دوست دارم شهیدی باشم ایستاده بر شانه های استوار و متین برادرانم ،آزاد و سربلند ،شهیدی که در آغوش افق محو شود.

دوست دارم یک رزمنده باشم .

65/12/8              

الحقیر- محمد رضا غفاری جهرمی


 


همراه با شهید از تولد تا شهادت

نام شهید:حمید رضا                                                                                                            محل شهادت :شلمچه

شهرت :محبوبی نژاد                                                                                                            عملیات :کربلای 5

تاریخ تولد:1344                                                                                                                  تاریخ شهادت:65/12/14

محل تولد:جهرم                                                                                                                   نحوه شهادت :در اثر اصابت ترکش

تحصیلات:دیپلم

زندگینامه و فعالیت اجتماعی انقلابی:

شمس حیاتش در سال 1344 طلوع کرد و دنیای اطرافش را نور باران نمود.زندگی وحیاتی که مأنوس با روحیه تشیع و ولایت اهل بیت بود  نور این اعتقاد و ایمان زندگی او را سرشار از حرکت می کرد و راز توفیق او از همان اوان کودکیش همین توجه و اعتقاد بود . بخاطر برخوردار بودن از بهره هوشی که خداوند به عطا فرموده بود و همچنین پشتکار بیش از حدش پنج سال اول تحصیلش را در دبستان با موفقیت کامل و با معدلبیست به اتمام رسانید.دوران تحصیل او در مدرسه راهنمایی فارابی ،مقارن بود با نهضت شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)که نقطه عطفی در رشد وکمال او بود و او را در جهت گیریش که جهت اسلامی و اصیل بود کمکی شایان نمود.علاقه او به قرآن مجید که از دوران کودکیش آغاز شده بود در این برهه از زندگیش فزونی گرفت بطوری که کارت های متعددی از شرکت فعال شهید در کلاس های قرآن باقی مانده است.

شرکت او در بسیج او را یاری نمود تا زودتر و سریعتر به هدف خداییش دست یابد و ره آورد این تلاش او بیش از دو سال و نیم حضور پر ثمر در جبهه های نبرد بود .او در عملیات های مختلف از جمله عملیات بدر ،کربلای 4 و کربلای 5 شرکت داشت در حین عملیات کربلای 4از ناحیه سر وپا مجروح گرددید و هنوز زخم هایش التیام نیافته بود که سر از پا نشناخته دوباره راهی دیار عاشقان خدا شد و در عملیات کربلای 5 شرکت کرد وهمین عملیات بود که او را به فیض عظمای شهادت سوق داد .

شهید از اعضای بسیار فعال اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان و عضو شورای مرکز ی این اتحادیه بود او همچنین عضو شورای فرماندهی گروه مقاومت ذکرالله بود ومسئولیت برگزاری کنکور آزمایشی اتحادیه را به عهده داشت.در اوایل ورودش به اتحادیه به دلیل رعایت نظم و انضباط قابل تقدیرش مسئولیت انجمن اسلامی دبیرستان اسلامی به او واگذار شد و آخرین سمت شهید نیز مسئولیت روابط عمومی اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان بود.

و سرانجام در تاریخ 14 اسفند سال1365در منطقه شلمچه در ادامه عملیات کربلای 5 در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و در تاریخ 28 اسفند1365 پیکر پاک و مطهرش بر روی دستان امت شهید پرور جهرم تا گلزار شهدای فردوس بدرقه گردید.

وصیتنامه شهید حمید رضا محبوبی نژاد چهار روز قبل از شهادت

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیمالحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد وآل الطاهرین المعصومین

حمد وسپاس از آن خداوندی است که مجتمع جمیع صفات کمال است .درود خداوند اسلام بر پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص)و بر علی ابن ابیطالب (ع)برترین جانشینان و برترین خلیفگان و بر آل او که آل الله اند و بر شهدا ،اسرا،مفقودین و جانبازان این عصر.

بر طالع خویش می زنم خنده هنوز کز بهر شهادت نی ام ارزنده هنوز

گشتند عزیزان به شهادت نائل شرمنده منم که مانده ام زنده هنوز

این حقیر مطالبی را به جهت یاد آوری خودم و من باب تذکر عرض می نمایم باشد که مقبول درگاه احدیت افتد :

قبل از هر چیز به خود توصیه می کنم اتقو الله .تقوای الهی،تقوای قلب ،تقوای دل عزیزان غیر از خدا باید به در رفت باید او را گرفت و بقیه را رها.اگر این آمد و در قلب جای گرفت همه چیز آمده و جای پیدا نموده است و اگر این رفت همه چیز رفته است.دنیا و آخرت رفته است.خلوص نیت ،اخلاص در عمل ،تواضع در برابر حق.از خدا بخواهیم که مخلص درگاه با جبروتش گردیم .بگویم به خداوند عالم که :«الهی هب لی لما النقطاع الیک» پیوند با معبود صفا دارد.

امت ایثارگر:برشما باد یاری امام عزیز ،این قلب تپنده و قلب قطب عالم امکان.او زاده زهرای اطهر(س) است.بر خاک پای این پیر روشن ضمیر بوسه فخر و مباهات زنید.

عزیزان اسلام:دشمنان قسم خورده اسلام ،قرآن و انقلاب اسلامی قصد نابودی این دین الهی را دارندبا تمام قوا و با قلبی مملو از عشق به الله و ایمانی قوی پاسدار این اسلام مقدس باشید. ودر این راه برای رضای خداوندو خوشنودی صاحب الامر امام زمان(عج)هست و نیست خود را فدا کنید که ان شاءالله تعالی مأجورید.

برادران و خواهران مسلمان:بر شما باد شهدای جاوید اسلام .برشما باد ادامه راه آنها.برشما باد انتقام خون آنها. برشما باد نابودی دشمنان زبون آنها. بر شما باد پاسداری از آرمان مقدس آنان که همان استقلال آزادی و نه شرقی و نه غربی، جمهوری واحد اسلامیالهی است.برخیزید و علم لا اله الا الله و محمداً رسول الله را به اهتزاز درآورید و بر بلندای کاخ های ظلم وستم بنگاریدکه :وَ لِلحَیاةَ مَعَ الظّالِمین اِلا بَرما.

دانش آموزان عزیز:سنگر مقدس مدرسه را که قلم هایش به منزله سلاح ومیز و نیمکت هایشبسان سنگر های گلین جبهه هاست ،حفظ کنید و به منافقین بدتر از کفار که هدفشان گمراه ساختن افکار شما عزیزان و امیدان آینده امام عزیز،است اجازه حرکت و فعالیت ندهید که مسئولید.

برادران عزیز ، ملت مقاوم : تا زمانی که کفر باقی است برای نابودی آن همت ورزید .جنگ عزت است .جنگ شرف است جنگ آقایی و سربلندی است .شرف و افتخار می خواهد که برای احیای دین خدا،همچون صحابه پاک رسول خدا شمشیر زد .دین خداوند به دست خود خدا حفظ می شود:انا نحن نزلناالذکر و انا له لحافظون.اما این شرافت برای شما و ما است لذا این شرافت را از خود نستانید.البته جنگ مشقت دارد اما تلخی دنیا شیرینی آخرت و شیرینی دنیا تلخی آخرت است :مرارة الدنیا حلاوة الآخره و حلاوة الدنیا مرارة الآخره (علی(ع) )و حال انتخاب با خود انسان و انسان عاقل اولی را می پسندد.

خدایا:منتقم خون شهداءرا به فریاد همه ما برسان .خدایا:همواره از ما راضی باش.

بارالها اگر لایقم در این عملیات شهادت را نصیبمان فرما.خدا توفیق و استطاعت ده تا انتقام خون شهیدان اسلام چون شهیدان عطازادگان و ادیبی و سایر شهدا را از دشمنان اسلام بگیرم.ان شاءالله.

                                                                                                                والسلام الله و برکاته

اهواز

دهم اسفند ماه شصت وپنج

الحقیر حمید محبوبی نژاد

 

 همراه باشهید از تولد تا شهادت

نام شهید:خلیل                                                                                                                    محل شهادت :شلمچه

شهرت :مطهر نیا                                                                                                                   عملیات :کربلای 5

تاریخ تولد:1338                                                                                                                 تاریخ شهادت:65/10/20

محل تولد:جهرم                                                                                                                   نحوهشهادت:مانندآقایشاباعبداللهمسئولیت :فرمانده طرح و عملیات لشکر المهدی(عج)                                    الحسین(ع)سربربدنمطهرنداشت

تحصیلات:دیپلم(سال58در کنکور سراسری قبول شد ولیازدانشگاهکهدرجریانانقلابفرهنگیموقتاًتعطیلشد انصراف داد.)

زندگینامه و فعالیت های اجتماعی و انقلابی

شهیدخلیلمطهرنیادرمهرماه ۱۳۳۸ درخانواده‌ایمذهبیدرروستایعلی‌آبادازتوابعشهرستانجهرمچشمبهجهانگشود. دورانپرنشاطکودکیاوبااندوهمرگپدرمهربانشقرینگشتودرزمانیکهنهالوجوداواولینآوازهایرویشراسرمی‌داددرعزایپدرنشستوازبهترینتکیه‌گاهعاطفهبی‌نصیبماند. درطولزمانتحصیلبهکارهایمختلفینیزاشتغالداشتومخارجزندگیوتحصیلخودراازدسترنجخویشحاصلمی‌کرد.

شهیدمطهرنیاپسازگذراندورانتحصیلابتداییوراهنماییدرسال ۱۳۵۷ ودربحبوحهپیروزیانقلابموفقبهاخذدیپلمشدویکسالبعدیعنیدرسال ۱۳۵۸ بعدازانصرافازدانشگاه (کهدرجریانانقلابفرهنگیموقتاًتعطیلشدهبود) بهعضویتسپاهپاسدارانانقلاباسلامیجهرمدرآمد. شهیدمطهرنیاکهدردورانانقلابدرمبارزاتمردمیدرشهرستانجهرمازجملهتسخیرژاندارمریوشهربانیوپادگانارتشنقشفعالیداشتبعدازانقلابازبنیانگذاراناصلیبسیجوتشکیلدهندگانگروه‌هایمقاومتاینشهرستانبود. بعدازشروعجنگتحمیلینیزازجملهکسانیبودکهرهسپارجبهه‌هایحقعلیهباطلشدوتازمانشهادتشتقریبادرتمامعملیات‌هاشرکتفعالانهداشت. درعملیاترمضانبهعنوانفرماندهگردانوبعدازآنبهسمتفرماندهیطرحوعملیاتلشکرالمهدی(عج) منصوبگردیدوتازمانشهادتدراینسمتباقیماند.

ویدرحالگذراندندورهفرماندهیدرتهرانبودکهعملیاتکربلای ۵ شروعگردیدوبهمحضاطلاعخودرابهجبههرساندودراینعملیاتشرکتکرد. شهیدمطهرنیاکهدرعملیات‌هایمختلفبارهابهشدتمجروحشدهبودسرانجامدرتاریخ65/10/20درحالیکهمانندآقایشاباعبداللهالحسین(ع) سربربدنمطهرنداشتبهدیدارحضرتدوستشتافت. خاکلاله‌خیزشلمچهوعملیاتکربلای ۵ یادمانپروازملکوتیاینعاشقواصلاست. پیکرمطهرشهیدسحرگاهپنجشنبه65/11/9درشهرقهرمان‌پرورجهرمتشییعودرکناردیگرهمرزمانشبهخاکسپردهشد.

 

خاطره ای از شهید :

لحظات واپسین زندگی شهید از زبان همرزمش سردار یدالهی

در روز های آخر عمر پربارشمثل این بود که به او الهام شده بود که دیگر باید برود به سوی خدا و او استراحت کامل کند.یک لحظه آرام وقرار نداشت و زیر باران گلوله حرکت می کرد .وقتی با اصرار ما مواجه شد که او را از رفتن به خطمقدم منع می کردیم فریاد زد که : فلانی بگذار بروم ،دیگر از این دنیا خسته شده ام .بگذار بروم شاید درجوار شهدا آرام بخوابم.من ناراحت شدم وگفتم خدا نکند و ...

شهید خلیل ،روز قبل از شهادتش نماز مغرب و عشا را به طور مخصوصی بجا آورد طوری که من گریه ام گرفت و پیش خودم گفتم دیگر خلیل از پیش ما رفت.نزدیک صبح خلیل را خوشحال و خندان یافتم پس از اینکه سنگر را ترک کرد ،احساس عجیبی به من دست داد .دائم به فکر او بودم و دعا می کردم که سالم برگردد.اما طولی نکشید که خبر شهادت خلیل پشتمان را شکست.

وصیتنامه شهید خلیل مطهر نیا:

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

ربنا اننا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ان آمنو بربکم فامنا

ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار

با سلام ودرود به تمامی انبیابخصوص حضرت خاتم الانبیاءمحمد مصطفی (ص) و با سلام و درود به تمامی ائمه معصومین بخصوص منجی عالم بشریت حضرت مهدی آل محمد و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی و با سلام و درود به تمامی شهدا از صدر اسلام تا به حال بخصوص شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی.

وبا سلام و درود به امت شهید پرور ایران بخصوص مردم غیور و شجاع و شهادت طلب شهرمان و با حمد وسپاس بیکران خداوند متعال وصیت نامه خود را شروع می کنم.

خداونداتوراشکرمی‌کنیمکهمراازسرگردانی‌هاوپوچی‌هایدنیاوزندگیبیرونآوردیوبهراهمستقیمهدایتورهنمونساختی،مرا از آن دلبستگی های مادی و دنیوی که آرزوهای بشر مکتبهای الحادی و کمونیستی و مارکسیستی می باشد نجات دادی و به وعده های تخلف ناپذیرت در دنیاو دارعقبی سوقم دادی،لذتنعماتابدیوجاودانیتدرآخرتراکهدرقرآنکریمذکرکرده‌بودیهرروزمراازگسستنوشکستنقفسهتنگ دنیاوعروجبهمقامقدساحدیتآ‌ماده‌ترمی‌ساخت.

شهادت همرزمان و یاوران و همسنگرانم که سال های سال با آنها در جبهه های گوناگون غرب و جنوب جنگیده بودم و خود شاهدشهادت اکثر آنها در لحظات سرنوشت ساز مقابله کفر و اسلام بودم همیشه مرا به سوی خود دعوت می کردند، آنهاییکه گفتندپروردگار ما خداست و در این راه استقامت نمودند تا بر سر عشق معبود جان به جان آفرین تسلیم نمودند.

ناله و ضجه های همسران و کودکان داغدیده ایرانی ،لبنانی ، افغانی ،فلسطینی همیشه آتش خشم درونم نسبت به کفر و دشمنان خونخوار اسلام بیشتر مشتعل می کرد.وقتی به کمی و قلت مجاهدان و کثرت دشمنان می نگریستم به یاد صحنه های عاشورا می افتادم و آن صحنه  ها برایم عینیت می یافت،وقتی در عملیات ها با کثرت تانکها و نفرات وآتش توپخانه دشمن روبرو می شوم و مرتب برادری بعد از برادری دیگر در خون خود غوطه ور می شود و شربت شهادت را می نوشید عاشقانه در حال شهادتسر برخاک های مقدس می گذاشت و اشهد خود را میخواند ، مرا به استقامت در هدفم و مأموریت و مسئولیتم راسخ تر می گردم و شرمم می آمد که جبهه را رها کنم و به شهرمان برگردم.

دیاری که بجز شهدایش ،مجروحینو معلولینش و مجاهدینش ،بقیه گویی در خواب عمیق فرو رفته بودند و بر سر مال و منال دنیا صبح خود را به شب می رسانند وبرای پرکردن کیسه های خود دست به هر حیله و مکر می زدند و غافل اینکه:

اَلَّذینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفصنه وَ لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِ الله فَبَشرِهُم بِعَذابٍ اَلیم

کسانی که طلا و نقره می اندوزند و در راه خدا انفاق نمی کنند عذاب در دناک خداوند در انتظارشان است و با آن پول ها ،پیشانی ،پهلو و پشت های خود را داغ می کنند.

آری تصمیم گرفتم تا توانم را ازدست نداده ام در جبهه حق علیه باطل بجنگم و آرزوی رها کردن جبهه که خواست دشمن بوده را به یأس تبدیل نمایم .

از خدای بزرگ مسئلت دارم که مرا تا آخرین لحظات عمر لحظه ای به خودم واگذار نکند.ان شاءالله

و سخنی چند با :

1-همرزمانم؛

برادرانم شما امروز ادامه دهندگان راه شهدا هستید ،آنها رفتند و خون خود را فدای اسلام کردند تا اسلام تنومندتر و با پرچمی محکم تر در جهان بدرخشد و سیل عظیمی را به راه اندازد تا خرمن هستی ظالمان نشسته در کاخ های شیطانی کرملین وسفید (سیاه) را از روی زمین بشوید و به دیار عدم فرستد.

امروز اسلام غریب است  و حامیانی بجز شما ندارد ،درست غربتی شبیه غربت اسلام در آغاز بعثت رسول اکرم (ص) که بجز حضرت خدیجه و علی (ع)کس دیگری در کنار آنها نبود،مبادا دست از اسلام بکشید و جبهه هارا رها کنید امروز صحنه های نبرد میزان و محک خوبی برای تشخیص حق از باطل،دروغگو از راستگو و مؤمن از مدعی ایمان است.

مسئله اصلی ما بفرموده امام جنگ است و شما باید تا تعیین سرنوشت نهایی جنگ در میدان بمانید و شمشیرهای خونین خود را بر فرق مستکبرین و طاغوتیان فرو آورید و بدانید که پیروزی از آن شماست.

«اِنَّ النَّصر عندالله سبحانه»

2-برادران عزیز بسیجی و انجمن اسلامی؛

خداوند به شما سعادت عظیمی عنایت کرده است.توفیقی که امروز به شما دست داده است به سهولت از دست ندهید ،با بینش الهی و اسلامی خود ضمن اینکه هادیان وراهنمایانی برای دیگر برادران هستید مواظب نفوذ عناصر ویرانگر و تجزیه طلب در بین خود باشید،شما باید در یکدیگر ممزوج شوید و تبدیل به ید واحد گردید،هر نغمة شوم تفرقه و جدایی را با آب اخلاص و صداقت بشویید و چون حدید (آهن)در کنار یکدیگر برای پیاده نمودن احکام اسلام شدید و قدرتمند باشید.عزت و صلابت و استواریشما در گرو وحدت شماست.

کم توجهی و نادانی عده ای از دوستان ،شما را به یکدیگر بدبین نکند.آنها را ارشاد نمایید وراه پر پیچ و خمی را که باید دوش به دوش یکدیگر بپیمایید و مسئولت عظیمی که در سازندگی کشورمان باید پذیرا باشید و به آنها گوشزد نمایید.

از تمامی شما برادران انجمن اسلامی و بسیجی که مرا می شناسید حلالیت می طلبم.اگر برای شما برادری مهربان ودلسوز نبودم به بزرگواری خودتان ببخشید من همه شما را دوست دارم و شما را حلال می نمایم.

3-مردم شهید پرور شهرمان؛

شما تا به حال بازوی نیرومند رهبر انقلاب اسلامی برای تثبیت انقلاب و به پیروزی رساندن جنگ تحمیلی بوده اید. در میان شما گوهری تابناک از آسمان ولایت می درخشدو این درخشندگی از اجداد طاهرینش به او ار رسیده است.او امام جمعه محترم شهرمان حضرت آیت الله آیت الهی دامة افاضاته می باشد. حمایت و پیوستگی خود را با او بیش از پیش بیشتر نمایید و خطر اینکه  شما و انقلاب را تهدید میکند و او در منابر و مکان نماز جمعه بیان می کند با دیده بصیرت بنگرید و به سادگی از کنار آن نگذرید.از بیانات و راهنمایی ها و ارشاد او توشه ای وافر بردارید و آن را ذخیره آخرت خود سازید،مخصوصاً به برادران نیروهای مسلح توصیه می کنمکه از امام جمعه محترم راهنمایی های بیشتری بگیرند زیرا کار آنها حساسیت بیشتری دارد و جنبه های شرعی آن را ایشان بنحو مطلوبی می توانند حل نمایند.حداقل هفته ای یکبار با ایشان جلسه داشته باشید.

خلیل مطهرنیا


همراه با شهید از تولد تا شهادت

نام شهید:علی اکبر                                                                                                              محل شهادت:فاو

شهرت :رحمانیان                                                                                                                 عملیات :والفجر 8

تاریخ تولد:1340/5/6                                                                                                          تاریخ شهادت:1364/11/27

محل تولد:جهرم                                                                                                                   نحوه شهادت :در اثر اصابت ترکش

تحصیلات:دیپلم                                                                                                                   و متلاشی شدن بدن از کمر به بالا

تاریخ اعزام به جبهه:59/7/28                                                         مسئولیت:فرمانده طرح عملیات لشکر المهدی(عج)

زندگینامه و فعالیت های اجتماعی و انقلابی

ولادتش روز 25 محرم روز شهادت سید الساجدین  امام زین العابدین (ع)سال 1382 هجری قمریمطابق با 1340 هجری شمسی و همزمان با رحلت عالم ربانی و عارف سبحانی حضرت آیت الله سید علی اکبر آیت الهی (قدس سره) اتفاق افتا د که در روز عزای شیعه در شهر جهرم غوغای دیگری بود.

استعداد عجیبی در یادگرفتن و تکرار کلمات اطرافیان داشت،آموختن سوره ای کوچک قرآن را قبل از رفتن مدرسه وعاقبت در پایان کلاس دوم ابتدایی بنا به گفته جان بی بی که استاد قرآن او شد در عرض یک هفته قرآن را تمام کرد وطبق سفارش و تأکید جان بی بی این مطلب به کسی گفته نشد.تا آن زمان خویشاوندان او را علی اصغر صدا می کردند.در مدرسه نام شناسنامه ای که علی اکبر بود داشت .اما در منزل علی اصغر.از خصوصیاتی که داشت شرکت در سینه زنی ها و مجلس با پای برهنه و نیز در تظاهرات و برنامه های زمان اوج گیری انقلاب که پا برهنه مأموران حکومت نظامی شاه را ذله می کرد. ودر شب و روز پیروزی انقلاب در تمامی برنامه ها پا برهنه می دوید.بعد از پیروزی انقلاب در برنامه های سپاه و اردوهای بسیج نیز هرجا می شد پایش برهنه بود.و بعد ها در بعضی از عملیات ها علیه صدامی های پا برهنه شرکت می کرد.

استاد آموزش نظامی بسیج بود که بسیاری از برادران بسیجی قدیمی تعلیم یافته اویند.پایه گذار بسیج دانش آموزی و مربی آنها در تمام برنامه های اردویی بود.

شهید درتاریخ 59/7/28 راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در این مدت که در جبهه ها بود سمت فرماندهی گردان و فرمانده طرح وعملیات و... داشت. او در عملیات والفجر 8 یکی از طراحان برنامه عملیات و مسئول هماهنگی و اجرای عملیات بودکه در همان عملیات نیز در شب نبرد با پای برهنه کار هماهنگی را پیش می برد و همان شب به نیرو های آماده عملیات گفته بود:مگر شما قصد کربلا ندارید ؟کربلا پا برهنه باید رفت.

وسرانجام در تاریخ 64/11/27 در عملیات والفجر 8 به شهادت رسید و پیکر مطهرش بر روی دستان امت شهید پرور جهرم تشییع شد.

خاطره ای از شهید:

نقل شده از سردارحاج محمد جعفر اسدی

حاجی پشت موتور من بود.رفتیم تا رسیدیم به جایی که بوی شیمیایی می آمدمن ماسک نداشتم او ماسک را بیرون آورد و به صورت خود زد؛چند لحظه بیشتر نگذشت که یکباره ماسک را از صورت خود برداشت و کشید روی صورت من.

گفتم چه کار می کنی؟ خودت که ماسک نداری .

گفت:مواظب جلو باش!

مجبور بودیم با عجله خود را به جلو برسانیم و وضعیت منطقه را برسی کنیم .حاجی در همانجا شیمیایی شد و گردن و صورتش سوخت اما به روی خود نیاورد.

شهید از زبان شهید سید مرتضی آوینی:

باطن مصفای حاج علی اکبر در چهره ی مردانه اش تجلی داشت  و ما را اگر چشم باطن بخشیده بودند،تقدیر شهادت را در عمق چشمانش ،در شکوفه های خنده و در وسعت ناصیه اش می خواندیم.

وصیتنامه شهید علی اکبر رحمانیان:

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند تبارک وتعالی مرا از گناهان ببخشاید. وصیتی ندارم وصیتم وصیت شهدای عزیز است .دوستان عزیزم نیز مرا حلال نمایند.امروز که این را می نویسم تنها فکرم از این است که فردا در درگاه باری تعالی مورد دو پرسش بزرگ واقع شوم ،در زیارت کعبه عدم استفاده و دیگری گفتن و عمل نکردن.خدایا با لطف و کرم تو به سویت می آیم هرچند سراپا گناهم.

والسلام

رحمانیان64/11/20


 

همراه با شهید از تولد تا شهادت

نام شهید:عبدالرضا                                                                                                             محل شهادت :شلمچه

شهرت :مصلی نژاد                                                                                                               عملیات :کربلای 5

تاریخ تولد:1330/8/4                                                                                                         تاریخ شهادت:65/11/2

محل تولد:جهرم                                                                                                                   مسئولیت :مسئول محور عملیات

نحوه شهادت :در اثر اصابت ترکش به پا و کمر                                                                     تحصیلات:فوق دیپلم مکانیک


                                                زندگینامه و فعالیت های اجتماعی و انقلابی:

شهید عبدالرضا مصلی نژاددر چهاردم آبان ماه سال 1330 در خانواده ای مذهبی در جهرم پا به عرصه وجود نهاد پساز تحصیل در رشته مکانیک در هنرستان لارستان و اخذ دیپلم فنی در سال 56 به عنوان دانشجوی همین رشته به انستیتوی تکنولوژی شیراز پذیرفته شد که سرانجام پس از مدت یک سال تحصیل و با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به سپاه پیوست وضمن شرکت در بنیان نهادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهرم خود نیز لباس مقدس پاسداری را بر اندام پوشاند.

وی در زمان تحصیل علاوه بر ممتاز بودنش در رشته تحصیلی ،در رشته های هنری همچون تئاتر ،عکاسی ،نقاشی و خطاطی، شنا ،موزیک و ورزش نیز دارای ید طولایی بود.در بحبوحه اوج انقلاب اسلامی و نهضت مردم مسلمان ایران بر علیه رژیم ستمشاهی با مدد جستن از ارشادات و رهنمود های روحانیت مبارز به ویژه حضرت آیت الله آیت الهی نماینده محترم امام و امام جمعه فقید جهرم و همیاری گروه های اسلامی به مبارزه مخفی علیه رژیم شاه پرداخت و به فعالیت های چشمگیری همچون احداث کتابفروشی ،نشر و توزیع نوارها،کتب مذهبی و سیاسی و اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره)در بین اقشار مختلف به ویژه جوانان دست زد.همچنین در وارد کردن اسلحه و مهمات و بخش و توزیعآن ها بین گروه های اسلامی جهت مبارزه با مزدوران شاه نقش بسزایی داشت که همین عوامل باعث شد بارها توسط ساواک شاه تحت باز جویی قرار گیرد.در دوران دانشجویی نیز با چاپ و تکثیر اعلامیه های حضرت امام(ره)بین دانشجویان به مخالفت های خود ادامه می داد.

درسال 58 به دنبال توطئه اشرار مسلح و گروه های ملحد در کردستان از طرف سپاهعازم آن دیار گردید و در شهرهای پاوه ،مهاباد،مریوان و... به مبارزه مسلحانه علیه این کفار پرداخت.

وی علاوه بر عضویت در شورای فرماندهی سپاه و مسئولیت روابط عمومی این نهاد در زمینه نمایشنامه نویسی عکاسی و فیلمبرداری نیز فعالیت داشت و از آن زمان نیز همکاری خود را در زمینه فیلمبرداری و وقایع نگاری با صداوسیمای جمهوری اسلامی آغاز نمود. شهید سینمای جهرم را که در جریان انقلاب توسط مردم به آتش کشیده شده و کاملا ًویران شده بود با همت وپشتکار ترمیم وبازسازی کردو آن را به عنوان مرکز سالم و تفریحگاهی مفید در اختیار جوانان قرار داد.

در سال 59با آغاز جنگ تحمیلی رژیم صدام با سمت فرماندهی گروهی از برادران پاسدار جهرم عازم جبهه های نبرد گردید و در منطقه آبادان به شدت از ناحیه پا مجروح گردید.در سال 61 با شروع عملیات فتح المبین و بیت المقدس جهت ثبت وقایع جنگ و دلاوری های رزم آوران پر توان اسلام با دوربین فیلمبرداری خود راهی مناطق جنگی شد در همان سال گوشه ای از عملیات پیروز مند محرم را به تصویر کشید. علاوه بر فعالیت های یاد شده مسئولیت بخشی از تدارکات جبهه جنوب نیز متقبل گردید.شرکت وی در عملیات های والفجر 4 و 8 باعث جراحت وی گردید و همچنین مورد آسیب گازهای شیمیایی رژیم بعث قرار گرفت؛ وی پس از بهبودی نسبی مجدداً با اشتیاق به منطقه عملیاتی فاو بازگشت و 9 ماه متوالی در واحد طرح وعملیات لشکر المهدی (عج) فعالیت نمود.و سرانجام در عملیات کربلای 5 که مسئولیت یکی از محورها را به عهده داشت در شب شهادت حضرت زهرا (س)براثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

قسمتی از وصیتنامه شهید:

با توکل بر خدای متعال این هستی بخش ما همه خود را برای عملیات آینده آماده می کنیم .پروردگارا تو تو نور فرستادی اما ما کور بودیم تو هادی فرستادی ام ما گمراه بودیم تو خواستی ما را بر بال ملائک بنشانی اما سنگینی گناه ما را بر زمین مخکوب کرد،کوربودیم و کورتر شدیم ،تحمل نمودی و نعمت دیگر برای ما فرستادی که آن نعمت امام عزیز بود.

ای مردم امروز نایب بر حق امام زمان، امام امت است .خمینی بت شکن است مبادا از او عقب بیفتید و بخواهید خدای ناخواسته جلو بروید در خط ایشان حرکت نمایید.که لغزش شما باعث سقوط شماست.


نظرات  (۱)

ضمن تشکر وافر از مطالب جالبتان در وبلاگ  از خداوند آرزوی سلامتی در ادامه راه شهدای عزیز را خواستارم

در باغ شهادت را نبندید     به ما بیچارگان آنسو نخندید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی