چند وقتی از ورود ما به خط مقدم می گذشت
که بازهم سرو
کله او پیدا شد ، گفتم چرا بدون مجوز وارد این منطقه شده اید ، حوزه استقرار شما
اینجا نیست . گفت : می خواهم از بچه ها سیگار بگیرم . گفتم : کسی اینجا سیگاری
نیست !
درهنگام خداحافظی او ،
متوجه شدم رادیو کوچکی در دست دارد ! به او گفتم : شما در عقبه به رادیو نیاز ندارید! بلافاصله نیز بدون اجازه گرفتن از او ، دست دراز کردم و خواستم رادیو را از او بگیرم ! اما او از دادن رادیو خود داری کرد !
با تعجب گفتم :
چرا این رادیو تلق تلق می کند !
مثل اینکه قطعات رادیو را برداشته باشند و یک قطعه دیگر در وسط این رادیو گذاشته باشند ! او جواب داد این رادیو فقط عراق می گیرد ! تعجب کردم از پاسخ او ولی زیاد هم مشکوک نشدم که گزارش دهم !
راوی : محسن بازرگان